مطالعه ارتباط مشارکت کارکنان با نیازهای ثانویه آنها بر حسب تئوری سلسله مراتب نیازهای مازلو در مدیریت منطقه مرکزی بانک سپه تهران

نیروی انسانی به عنوان سرمایه نهفته سازمان، نیازمند ایجاد ساختارهایی است تا توانمندی های آن را در راستای تحقق اهداف سازمان سوق دهد. مشارکت دادن افراد یک سازمان در نظام مدیریت و تصمیم گیری یکی از روش های است تا بتوان به اهداف فوق دست یافت و ابزاری است که سازمان با آن می تواند گام های بسیار بلند و سریعی در مسیر رشد و توسعه بردارد. از جمه مواردی که به نظر محقق با ایجاد رغبت و تمایل در کارکنان جهت مشارکت در امور مربوط می شود توجه به نیاز های ثانویه کارکنان شاملنیازهای اجتماعی و نیاز به احترام و نیاز به خودیابی آنان است. بدین جهت پژوهش حاضر تحت عنوان برسی ارتباط کارکنان با نیاز های ثانویه آنها بر حسب تئوری سلسله مراتب نیاز های مازلو در مدیریت منطقه مرکزی بانک سپه تهران انجام گرفت و به وسیله آماری توصیفی و استنباطی سه فرضیه مورد بررسی قرار گرفت که عبارتند از: 1- بین مشارکت کارکنان ونیاز های اجتماعی آنها بر حسب تئوری مازلو رابطه وجود دارد. 2- بین مشارکت کارکنان و نیاز به احترام آنها بر حسب تئوری مازلو رابطه وجود دارد. 3- بین مشارکت کارکنان و نیاز به خودیابی آنها بر حسب تئوری مازلو رابطه وجود دارد. و جهت انجام این امر، پرسشنامه حاوی 21 پرسش تهیه گردیده و از بین 230 پرسنل مدیریت منطقه مرکزی به صورت تصادفی بین 106 نفر توزیع گردید و از بین آنها تعداد 93 نفر به سوال ها پاسخ دادند که پاسخ ها جمع آوری گردید و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جهت آزمون فرضیه ها از آزمون توزیع دو جمله و جهت آزمون سال های پرسشنامه همبستگی اسپیرمن استفاده گردیده. همچنین جهت رتبه بندی متغییرها از آزمون فرید من استفاده شد. براساس یافته حاصل از پژوهش حاضر، در سطح اطمنینان 95 درصد بین مشارکت کارکنان و نیاز های اجتماعی آنها بر حسب تئوری سلسله مراتب نیاز های مازلو ارتباط معنی داری وجود دارد. همچنین مطابق پژوهش انجام گرفته در سطح اطمینان 95 درصدی بین مشارکت کارکنان و نیاز به احترام آنها بر حسب تئوری سلسله مراتب نیاز های مازلو ارتباطی معنی داری وجود دارد. همچنین مطابق پژوهش انجام گرفته در سطح اطمینان 95 درصد بین مشارکت کارکنان و نیاز به خودیابی آنها بر حسب تئوری سلسله مراتب نیاز های مازلو ارتباط معنا داری وجود دارد. همچنین بین سوال های 10 تا 12 و نیاز به احترامو سوال های 13 تا 15 و نیاز به خودیابی همبستگی وجود دارد. بینسوالهای 16 تا 21 و نیاز به احترام همبستگی وجود داد و به غیر از سوال های 17 و 18 بقیه سوال ها با نیاز به خودیابی همبستگی دارد. براساس نتایج حاصل از آزمون فریدمن، تفاوت معنی داری بین نیاز به احترام و نیاز به خودیابی و ارتباط آنها با مشارکت کارکنان وجود دارد به عبارت دیگر میزان احترام و مشارکت بیشتر از میزان ارتباط نیاز به خودیابی و مشارکت کارکنان است. با توجه به مطالب بیان شده و اثبات فرضیات تحقیق، در پایان محقق پیشنهاد می کند که جهت اعتماد بیشتر به صحت نتایج پژوهش هایی نظیر این پژوهش با پرسشنامه های دیگر اجرا گردد یا در سازمان های مشابه صورت پذیرد و یا ارتباط مشارکت با متغییرهای دیگری مثل عملکرد شغلی کارکنان یا رضایت شغلی آنها انجام گیرد و مسئولین و مدیران سعی نمایند تا زمینه ای فراهم نمایند که ضمن رفع نیاز های مادی و معنی کارکنان سازمان در حد توان سازمان امکان مشارکت آنها در امور جاری سازمان فراهم گردد.